زمان تقریبی مطالعه: 9 دقیقه

درویش عبدالمجید طالقانی

دَرْویشْ عَبْدُالْمَجیدِ طالِقانی، نامورترین خوش‌‌نویس قلمِ شکسته‌نستعلیق سدۀ 12 ق / 18 م ایران. او در حدود سال 1150 ق / 1737 م در طالقان قزوین دیده به جهان گشود و در جوانی به اصفهان رفت. شهرت وی به «درویش» به‌سبب پیوستنش به سلسلۀ درویشان بود (آذر، 415).
عبدالمجید در اصفهان به خوش‌نویسی روی آورد (اختر، 170؛ ابوالحسن، 444). در آغاز نستعلیق‌نویس بود و سپس به شکسته‌نویسی پرداخت و در این شیوه استاد مسلم شد. از هیچ خوش‌نویسی به‌عنوان استاد درویش در منابع یاد نشده است، اما قطعاتی در دست است که درویش خود نوشته و آنها را از روی دستخط شفیعا و حسن کرمانی یا مرتضى‌قلی خان شاملو نقل کرده است؛ از‌این‌رو، او را باید شاگرد باواسطۀ آنان دانست (بیانی، «درویش ... »، 90، احوال ... ، 4 / 253). با‌این‌همه، برخی آثار او را بر این استادان برتری داده‌اند (هدایت، 931). حاجت شیرازی، شاعر هم‌زمان وی، در ستایش خط درویش چنین سروده است: ای گشته مثل به خوش‌نویسی ز نخست / مفتاح خزاین هنر خامۀ تست / / تا کرده خدا لوح و قلم را ایجاد / ننوشته کسی شکسته را چون تو درست (نک‍ : آذر، 377، 415).
عبدالمجید در اصفهان نه‌تنها شهرت یافت، بلکه میان بزرگان، ادیبان و فضلا محبوبیت به دست آورد، چنان‌که در مجالس ادبیِ شعرای نامدار آن روزگار اصفهان، مانند آذر بیگدلی، عاشق، رفیق و هاتف نیز شرکت می‌کرد (مفتون، نگارستان ... ، 231). در این میان، محمدرشید بیک، پسر فتحعلی ‌خان ارُشلوی افشار، او را گرامی می‌داشت و درویش مدتی در منزل وی به سر برد (هدایت، همانجا؛ بیانی، «درویش»، 84-85). درویش عبدالمجید در قطعه‌ای که برای ماده‌تاریخ تولد پسر محمدرشید بیک سروده، محبت و بخشندگی وی را ستوده است (ص 118). عبدالوهاب موسوی کلانتر اصفهان (د 1184 ق / 1770 م) که از دوستداران هنر بود، نیز درویش را حمایت می‌کرد (همایی، تاریخ ... ، 133-134، «اصفهان ... »، 15).
درویش پیشاهنگ رونق و رواج شکسته‌نویسی شد، چنان‌که این قلم پس از او مدتی رایج‌ترین قلم کتابت برای مکاتبات بود و گاهی در کتابت نسخه‌ها نیز به کار می‌رفت؛ درویش تقریباً نخستین خوش‌نویسی بود که نسخه‌هایی به این قلم کتابت کرد (سوچک، 127). با‌اینکه پس از او استادان ناموری در شکسته‌نویسی ظهور کردند، اما نام درویش عبدالمجید تاکنون به‌عنوان نماد هنر شکسته‌نویسی بر جای مانده است، چنان‌که نام میرعماد در نستعلیق‌نویسی و احمد نیریزی در قلم نسخ (حبیب، 60).

شهرت درویش و احراز چنین مقامی والا در کتابت قلم شکسته را باید در 3 عامل جست‌و‌جو کرد: نخست، رعایت قواعد و اصول شکسته‌نویسی که خود در تکامل و تعالی آن سهمی بسزا داشت (نک‍ : همایی، تاریخ، 132). در همین حال چابک‌نویس بود، چنان‌که نوشته‌اند که در یک شب 000‘1 بیت را می‌نوشت (محمود میرزا، 301). گفتنی است که میان نمونه‌های خوش‌نویسی‌شده و آثار قلمی او در نسخه‌نویسی و نگارش نامه‌ها تفاوت کیفیت دیده می‌شود؛ دوم، استواری، صفا و شأن در شیوۀ کتابت؛ و سرانجام و بی‌هیچ دودلی، توانایی او در کتابت شکسته، از شش‌دانگ جلی تا کتابت خفی، به گونه‌ای که کمتر خوش‌نویسی قادر به آن بوده است (بیانـی، «درویش»، 83-84؛ همایـی، همانجا؛ فضائلـی، 618). درویش افزون‌بر شکسته‌، نستعلیق و شکسته‌تعلیق را نیز خوش می‌نوشت (بیانی، احوال، 2 / 414، 4 / 253).
زندگانی درویش کوتاه بود؛ شواهد نشان می‌دهد که وی در واپسین سالهای عمر با تنگ‌دستی و بیماری مالاریا دست به گریبان بـوده (جابـری، 176؛ بیانـی، همان، 87- 89) و در جوانی درگذشتـه است؛ اما آثار بازمانده از قلم او که در فاصلۀ سالهای 1170-1185 ق / 1757-1771 م، در مدت 15 سال کتابت شده، به نحوی شگفت‌انگیز نسبت به دیگر خوش‌نویسان فراوان است (همان، 84). در میان این آثار، قطعات جعلی با رقم یا بی‌رقم و منسوب به عبدالمجید نیز به چشم می‌خورد. گاه خوش‌نویسان قطعاتی همانند دستخط درویش و گاه با رقم درویش عبدالمجید نوشته و مرقعهایی نیز پدید آورده‌اند که به نام درویش معرفی شده است؛ ازجمله مرقعی به خط علی‌اکبر گلستانه است که هر دو رقم درویش و علی‌اکبر گلستانه را در بر دارد. گلستانه در قطعه‌ای اعتراف کرده است که هرآنچه با رقم درویش عرضه می‌کند، به بهای گزاف خریداری می‌کنند، اما قطعات با رقم خودش را به پشیزی نمی‌خرند (همایی، همان، 179-180؛ کابلی، چهار؛ سهیلی، «ن»). حتى در زمان حیات درویش نیز قطعات جعلی به نام او نوشته می‌شد، چنان‌که او در نامه‌ای برای درخواست نمونۀ قطعاتی از خوش‌نویسان شکسته‌نویسی پیش از خود، به افول خط خود اشاره کرده و از کسانی که به خطی مشابه او می‌نویسند، گلایه کرده است (همانجا، نیز «س»، «ع»).
اقامت او در اصفهان و هم‌نشینی با شعرا، ادیبان و هنردوستان در این شهر، به گفتۀ خودش، سبب دل‌بستگی شدید او به اصفهان و از‌یادبردن زادگاهش شده بود (ص 93). مفتون دنبلی نوشته است که او هرگز از اصفهان خارج نشد و حتى از هند و شیراز او را طلبیدند، اما نرفت (تجربة ... ، 1 / 450). وجود نام شهرهایی همچون شیراز، بروجرد و کاشان در رقم شماری از قطعات، سبب تردید در نوشتۀ مفتون دنبلی (بیانی، همان، 86-87)، و از طرفی موجب شک برخی به اصالتِ رقمِ این قطعات شده است (سهیلی، «م»، «ن»؛ مشعشعی، 19-20).
درویش افزون‌بر خوش‌نویسی، شاعری لطیف‌طبع و سخن‌شناس بود (آذر، 415). به گفتۀ احمد اختر (ص 171)، او نخست «خموش» تخلص می‌کرد، اما پس از آنکه برخی آن را «چموش» خواندند، تخلص خود را به «مجید» تغییر داد (سهیلی، «و»). دیوانی شامل 500‘1 بیت از او برجا ست که تنها تخلص مجید در آن دیده می‌شود (نک‍‌ : جم‍ ). قطعاتی میان سالهای 1172-1184 ق / 1759-1770 م در دست است که در آنها رقم «عبدالمجید خموش» و «عبدالمجید متخلص بخموش» نوشته شده است (بیانی، همان، 92)؛ کاربرد تخلصی که خود او آن را رها کرده بود، در واپسین سال زندگی تردید‌آمیز است.
درویش در محرم 1185 / آوریل 1771 در اصفهان درگذشت و در جلوخان تکیۀ میرفندرسکی، در تخت فولاد به خاک سپرده شد. ماده‌تاریخ فوتش را آذر بیگدلی، دوست و هم‌نشین او، «ایوان جنان منزل درویش مجید»، و ماده‌تاریخ دیگری را رفیق اصفهانی «جعل الجنة مثویه اله» گفته است که هر دو بر سنگ قبر او نوشته شده است (آذر، همانجا؛ جابری، 176؛ مهدوی، 193؛ مدرس، 1 / 219؛ همایی، تاریخ، 131).
از شاگردان او می‌توان ابوالقاسم انجوی شیرازی، میرزا کوچک خواجویی اصفهانی، فضلعلی بیک دنبلی (که کتابتش به کتابت درویش نزدیک بود و بسیاری میان آنها فرقی نمی‌گذاشتند)، خواجه ابوالحسن فسایی، محمدباقر (سروش اصفهانی) و شیخ رحیم (مایل اصفهانی) را نام برد (مفتون، همانجا؛ محمود میرزا، 370؛ بیانی، احوال، 4 / 233، 253). شیخ رحیم «ارشد شاگردان» و دستخطش شبیه درویش بود، به گونه‌ای که شناخت دستخط او با خط استادش نه‌تنها اهل قلم، بلکه خود درویش را دچار تردید می‌ساخت. نوشته‌اند که شیخ رحیم قطعۀ هجوی دربارۀ استاد سروده بود و در پی آزردگی خاطر استاد، پس از آن دیگر توانایی خوش‌نویسی‌اش را از دست داد (اختر، 195-196؛ بسمل، 539). هیچ‌یک از شاگردان و پیروان او به خوبی میرزا کوچک اصفهانی و علی‌اکبر گلستانه‌ نبوده‌اند (بیانی، فهرست ... ، 291، 295).
عبدالمجید شماری نسخه و جنگ کتابت کرده که برخی از آنها باقی‌ مانده و شناخته شده‌اند؛ گزیده‌ای از آنها ست:
1. دیوان مشتاق، که در 1172 ق در اصفهان کتابت شده است و در تهران، کتابخانۀ کاخ گلستان (ش‍م‍ 426) نگاهداری می‌شود (آتابای، فهرست دیوانها ... ، 2 / 1204-1205).
2. کلیات سعدی، با تاریخ اتمام 1181 ق برای «بوستان» و 1182 ق برای بقیۀ نسخه، تهران، همان کتابخانه (شم‍ 690) (همان، 1 / 595؛ مشعشعی، 42-43).
3. بوستان سعدی، با تاریخ 1183 ق، در مجموعه‌ای شخصی (همو، 50).
4. دیوان حافظ، تهران، مؤسسۀ مطالعات تاریخ معاصر (همو، 48-50).
افزون‌بر آنها، کتابت خواص سوره‌ها در حاشیۀ قرآنی به خط محمد [هاشم] اصفهانی با تاریخ 1181 ق، تهران، کتابخانۀ کاخ گلستان (شم‍ 005‘1)، به درویش منسوب شده است (آتابای، فهرست قرآنها ... ، 163-164، تصویـر رو‌بـه‌رو)؛ ایـن انتساب را نامـه‌ای بازمانده از درویش به سال 1182 ق، که د‌ر آن به کتابت خواص سوره‌های این قرآن اشاره دارد، تأیید می‌کند (مشعشعی، 47- 48).
در میان آثار درویش قطعات بسیاری دیده می‌شود. تنها در کتابخانۀ کاخ گلستان حدود 20 مرقع حاوی قطعاتی از وی وجود دارد که البته درستی همۀ آنها را نمی‌توان تأیید کرد (برای نمونه، نک‍ : آتابای، فهرست مرقعات ... ، 21-22، 29، 41-42، جم‍‌ ). شماری مرقع از قطعات درویش جداگانه، و شماری نیز همراه با قطعاتی از شفیعا باقی است، اما بیشتر قطعات او در مرقعات، همراه قطعات دیگر خوش‌نویسان است؛ ازجمله:
1. مرقع خط شامل 8 قطعه، یک قطعه به تاریخ 1179 ق، همان کتابخانه (شم‍ 524‘1) (همان، 29).
2. مرقع خط شامل 40 قطعه، یک قطعه به تاریخ 1181 ق، همان کتابخانه (شم‍ 532‘1) (همان، 21-22).
3. مرقع خط شامل 6 قطعه، قطعه‌ای با تاریخ 1180 ق و یک قطعه به تاریخ 1183 ق، همان کتابخانه (شم‍‌ 515‘1) (همان، 41-42).
4. مرقع خط شامل 13 قطعه، یک قطعه به تاریخ 1184 ق، همان کتابخانه (شم‍ 496‘1) (همان، 66-67).
5. مرقع خط از قطعات محمد‌شفیع (شفیعا) (به تاریخ 1062 ق) و درویش (به تاریخ 1179 ق) شامل 56 قطعه، همان کتابخانه (شم‍ 501‘1) (همان، 60).
6. مرقع خط از قطعات محمدشفیع (شفیعا) و درویش، یکی به تاریخ 1183 ق، شامل 44 قطعه، همان کتابخانه (شم‍ 477‘1) (همان، 96).

مآخذ

آتابای، بدری، فهرست دیوانهای خطی کتابخانۀ سلطنتی، تهران، 1355 ش؛ همو، فهرست قرآنهای خطی کتابخانۀ سلطنتی، تهران، 1351 ش؛ همو، فهرست مرقعات کتابخانۀ سلطنتی، تهران، 1353 ش؛ آذر بیگدلی، لطفعلی، آتشکده، به کوشش جعفر شهیدی، تهران، 1337 ش؛ ابوالحسن مستوفی، گلشن مراد، به کوشش غلامرضا طباطبایی مجد، تهران، 1369 ش؛ اختر، احمد، تذکره، به کوشش عبدالرسول خیامپور، تبریز، 1343 ش؛ بسمل شیرازی، علی‌اکبر، تذکرۀ دلگشا، به کوشش منصور رستگار فسایی، شیراز، 1371 ش؛ بیانی، مهدی، احوال و آثار خوش‌نویسان، تهران، 1346- 1358 ش؛ همو، «درویش عبدالمجید شکسته‌نگار»، مجلۀ پیام نو، تهران، 1327 ش، س 4، شم‍ 6-7؛ همو، فهرست نمونۀ خطوط خوش کتابخانۀ شاهنشاهی ایران، تهران، 1329 ش؛ جابری انصاری، حسن، تاریخ اصفهان، به کوشش جمشید مظاهری، اصفهان، 1378 ش؛ حبیب اصفهانی، خط و خطاطان، استانبول، 1305 ش؛ درویش عبدالمجید طالقانی، دیوان، به کوشش احمد سهیلی خوانساری، تهران، 1363 ش؛ سهیلی خوانساری، احمد، مقدمه بر دیوان درویش عبدالمجید طالقانی (هم‍‌ )؛ فضائلی، حبیب الله، اطلس خط، اصفهان، 1362 ش؛ کابلی خوانساری، یدالله، «سیری در تحول شکستۀ فارسی»، شکسته‌نویسی و شکسته‌خوانی: مجموعه‌‌ای از آثار استادان خط شکسته، به کوشش همو، تهران، 1362 ش؛ محمود میرزا قاجار، سفینة المحمود، به کوشش عبدالرسول خیامپور، تبریز، 1346 ش؛ مدرس، محمدعلی، ریحانة الادب، تبریز، 1369 ش؛ مشعشعی، غلامرضا، احوال و آثار درویش عبدالمجید طالقانی، تهران، 1391 ش؛ مفتون دنبلی، عبدالرزاق، تجربة الاحرار، به کوشش حسن قاضی‌طباطبایی، تبریز، 1349 ش؛ همو، نگارستان دارا، به کوشش عبدالرسول خیامپور، تبریز، 1342 ش؛ مهدوی، مصلح‌الدین، لسان الارض یا تاریخ تخت فولاد، اصفهان، 1370 ش؛ هدایت، رضاقلی، مجمع الفصحا، به کوشش مظاهر مصفا، تهران، 1340 ش؛ همایی، جلال‌الدین، «اصفهان، پاسدار گنجینه‌های علم و ادب و هنر ایران»، فصلنامۀ ایران‌شناسی، تهران، 1346 ش، شم‍ 1؛ همو، تاریخ اصفهان (هنر و هنرمندان)، به کوشش ماهدخت‌بانو همایی، تهران، 1375 ش؛ نیز:

Soucek, P. P., «ʿAbd-al-MaIJīd Tālaqānī», Iranica, vol. I.

آخرین نظرات
کلیه حقوق این تارنما متعلق به فرا دانشنامه ویکی بین است.